نوشتـهـجات

یادداشت های مسعود دستان

نوشتـهـجات

یادداشت های مسعود دستان

نوشتـهـجات

به توکل نام اعظمت ...

دانشجوی ارشد رشته تاریخ تشیع

شماره تماس و تلگرام : 09361290313

ایمیل : masoddastan@gmail.com

در حال نوشتن پایان نامه با موضوع نقش ایرانیان در عمران و بازسازی عتبات عالیات عراق

آماده تبادل علمی باعزیزان هم رشته ای هستم ...

نویسندگان

معرفى اجمالى‏

« تاریخ قم»، ترجمه فارسى اثرى است در تاریخ و جغرافیاى شهر قم با برخى اطلاعات دربار فرهنگ و جامع این شهر تا سد 4 ق، تألیف حسن بن محمد قمى( د. پس از 378 ق).

بناى شهرت قمى همین کتاب است که به گفت خود وى کتاب قم نام داشته، و آن را به عربى و براى صاحب بن عباد نوشته بوده است. وى نخست قصد داشته است کتابى مشتمل بر« اخبار عرب اشعریه که به قم نزول کردند» بنویسد؛ اما بعد هدف خود را گسترش داده، و کتابى جامع دربار قم رقم زده است. قمى در سبب تصنیف کتاب مى‏گوید:« از آن گاه باز که ابوعبدالله حمزه بن حسن اصفهانى کتاب اصفهان تصنیف کرد و در شرح قصص و اخبار قم هیچ شروعى نکرد و برادرم، ابوالقاسم على بن محمد بن حسن الکاتب مرا گفت که چون به شهر قم رسیدم، تفحص بسیار کردم، باشد که کتابى از اخبار قم به دست آرم، مقدور نشد؛ پس به غایت من حریص گشتم بر تصنیف این کتاب...».

ساختار

کتاب حاضر؛ مشتمل بر یک خطبه، یک پیش‏گفتار به قلم مصحح؛ آقاى محمدرضا انصارى قمى، مقدمه‏اى به قلم مترجم؛ على بن حسن بن عبدالملک قمى، مقدمه مولف و پنج باب مى‏باشد.

گزارش محتوا

اصل عربى کتاب قمى تاکنون به دست نیامده، و آنچه از این کتاب امروزه در دست است، ترجمه‏اى است از 5 باب کتاب که در حدود سال 805 یا 806 ق. به انجام رسیده است. در سده‏هاى گذشته نیز تنها همین ترجمه در دسترس مؤلفان بوده است. با این همه، به استناد بعضى شواهد، مى‏توان گفت که متن عربى و کامل کتاب تا اواخر دور قاجاریه موجود بوده است.

در پاره‏اى از مآخذ متأخر، تاریخ ترجمه 865 ق یاد شده است که یقیناً درست نیست، و ظاهراً بر اثر تصحیف« ست» به« ستین»، در برخى نسخه‏ها، این اشتباه پدید آمده است. در نسخه کهنى از این ترجمه که در کتابخانه مرعشى( شم 1715) موجود است، تاریخ کتابت آن 837 ق آمده است.

قمى فهرستى از ابواب 20 گانه کتاب را- که خود شامل فصول دیگرى در طى ابواب نیز مى‏شده- در ابتداى کتاب به دست داده است. با نگاهى به این فهرست مى‏توان نتیجه گرفت که کتاب قم یکى از مفصل‏ترین آثار در تاریخ و فرهنگ این شهر بوده است و در میان تواریخ محلى جایگاه ممتازى دارد.

مؤلف در این کتاب، نخست از کلیات درباره شهر قم، جغرافیا، محلات، روستاها و ابنیه آن صحبت و سپس به ساکنان قدیم و جدید شهر مى‏پردازد. در باب اول به تفصیل، حدود شهر، راه‏ها، دروازه‏ها و برخى بناها نظیر دارالضرب و سراى حکام و نیز جوى‏ها، رودها، کاریزهاى قم و نحو تقسیم آب آنها را وصف مى‏کند.

در باب دوم، در 5 فصل، درباره این که« قم را چند نوبت مساحت کرده‏اند و چند نوبت مال بر آن نهادند و مبلغ خراج آن چند نوبت بوده است و نام‏هاى ضیاع آن و ذکر انواع خراج آن» و نیز« نجوم و رسوم و مؤن و اخراجات آن» و« رسوم صدقات به قم و آنچه در امر خراج در ایام عجم و در اسلام آمده است» و« وجوه اموال و احکام زمین‏ها» به تفصیل سخن رانده است. آگاهى‏هایى که قمى در این بخش از کتاب خود دربار خراج مناطق گوناگون قم و اطراف آن و نیز مناسبات کشاورزى و زمین‏دارى بیان کرده، با توجه به این که به اسناد مالى و دیوانى دسترسى داشته، در نوع خود بى‏نظیر است.

در باب سوم که دو فصل دارد، در فصل اول به تاریخ تولد و وفات ائمه اثناعشر و حضرت فاطم زهرا( ع) و شمار اولاد و نام آنان پرداخته، و در فصل دوم از طالبیان؛ یعنى فرزندان ابوطالب« که به قم آمدند و وطن ساختند» و« انساب و بعضى از اخبار ایشان» یاد کرده است.

در باب‏هاى 4 و 5 کتاب، مؤلف با پرداختن به جزئیات مهم و اغلب منحصر به فرد، به شرح ماجراى مهاجرت عرب، به ویژه عرب‏هاى اشعرى، به قم و نیز« ذکر اخبار ایشان در ایام جاهلیت و ذکر قبایل و عشایر ایشان»، پرداخته است.

دربار منابع کتاب نیز، قمى علاوه بر استناد به اقوال محلى، از برخى آثار مکتوب نیز به عنوان مأخذ نام برده است که از جمله آنها مى‏توان به این آثار اشاره کرد: البلدان ابن فقیه همدانى، کتاب اصفهان حمز اصفهانى، التبیان احمد برقى، آثارى از ابوبکر صولى و کتاب عباسى از احمد بن اسماعیل بن سمک قمى در باب تاریخ عباسیان.

وضعیت‏

نثر ترجم کتاب قم از نمونه‏هاى روان و فصیح زبان فارسى است و با این که در دور مترجم نثر مصنوع و پرتکلف رواج داشته، این ترجمه از هر گونه تکلف و تصنع به دور است؛ مترجم در چند مورد به افزودن مطالبى از خود تصریح کرده است.

کهن‏ترین نسخ موجود از ترجم تاریخ قم در کتابخان مرعشى قم( شماره 1715) قرار دارد. تاریخ قم نخستین بار در 1313 ش به کوشش و تصحیح و تحشى جلال‏الدین طهرانى در تهران منتشر شد.

نسخه حاضر در برنامه به تصحیح و تحشیه محمدرضا انصارى قمى منتشر شده و مشتمل بر فهرست تفصیلى مطالب به شرح ذیل مى‏باشد:

فهرست نام‏ها و اعلام، نام پادشاهان و وزیران و...، سرزمین‏ها و مناطق، حوادث و وقایع تاریخى، آیات قرآن، شعر، ضرب‏المثل، القاب و مناصب، دین و مذهب، قبایل و تیره‏ها، فرقه‏ها و اقوام، شاعران، اعلام قم، مساجد و مدارس قم، امامزاده‏ها و بقاع متبرکه، اصطلاحات و... و نیز فهرست موضوعى.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۵ ، ۱۵:۱۶
مسعود دستان

عمار بن یاسر مکنّى به أبى‌ یقظان از صحابه نزدیک رسول خدا صلی الله علیه و آله و از یاران با وفاى امیرمؤمنان علیه‌السلام بود. وى پیش از هجرت درمکه معظمه دیده به جهان گشود. هنگامى که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به رسالت برانگیخته شد، عمار از نخستین افرادى بود که به آن حضرت ایمان آورد. وى در تمامى جنگ‌ هاى پیامبر صلی الله علیه و آله حضور یافت و در رکاب آن حضرت، با دشمنان اسلام با تمام توان مبارزه کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله به وى علاقه ویژه اى داشت و او را یکى از خواص خود مى‌ دانست. عمار، پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله از معتقدان به ولایت و خلافت حضرت امام علی بن ابى‌ طالب علیه‌السلام بود و در این راه به مانند سایر اصحاب با وفاى آن حضرت، تلاش زیادی به عمل آورد. وى پیوسته در کنار امیرمؤمنان علیه‌السلام و از علاقه‌ مندان به آن حضرت بود و مقام و حق آن حضرت را به نیکى مى‌ شناخت. به همین جهت هیچ گاه از او فاصله نگرفت و او را در عرصه هاى مهم سیاسى و اجتماعى تنها نگذاشت.

حضرت على علیه‌السلام پس از انتخاب شدن به خلافت، با این که بسیارى از یاران وفادار و شایسته خویش را براى حکمرانى به شهرها اعزام کرده بود، ولى عمار را به عنوان یک مشاور و همراز دیرین در نزد خود نگه داشت و در تمامى امور سیاسى، اجتماعى و نظامى با او مشورت مى کرد و احترامش را به نیکى نگه مى داشت. عمار نیز با این که در حدود ۹۰ سال از عمرش گذشته بود، همچون یک سرباز فداکار و پا در رکاب در خدمت امام على بن ابى طالب علیه‌السلام قرار داشت و تمام مأموریت ها و دستورات آن حضرت را به مانند مأموریت ها و دستورات پیامبر صلی الله علیه و آله به خوبى و نیکى انجام مى داد. در نهایت امر، عمار یاسر در سال ۳۷ ق در جنگ صفّین به شهادت نایل آمد. حضرت علی علیه السلام در غم از دست دادن عمار، بسیار ناراحت بود و مى فرمود: هر کس از وفات عمار دلتنگ نشود، او را از مسلمانى نصیبى نباشد.

ویژگی های برجسته عمار

دعای پیامبربرای عمار

در ابتدای رسالت پیامبر کافران مکه که از شکنجه بی امان عمار یاسر و از صبوری و استقامت او به ستوه آمده بودند و دیگر هیچ امیدی به برگشت او از اسلام برایشان نمانده بود، او را در حالی که همچنان فریاد توحیدش بلند بود، در آتش افکندند. رسول گرامی اسلام با دلی دردمند از این همه شکنجه یارانش، برای عمار دعا کرد و فرمود: «ای آتش! سرد و سالم باش برای عمار، چنان که برای ابراهیم، سرد و سلامت گشتی.» به دعای رسول خدا صلی الله علیه و آله، عمار از آتش آسیبی ندید. او باقی ماند تا وفاداری‌اش را تا آخرین لحظه عمر خویش به اسلام و پیامبر اسلام ثابت کند و در مقاطعی حساس، اسلام واقعی را بنمایاند و فریاد کند.

حضوری فعال در کنار پیامبر

عمار از آن دسته کسانی بود که در جنگ بدر در کنار پیامبر خدا قرار داشت و در آن خوش درخشید و در جنگ خندق نیز حضوری فعال داشت و در آن نیز خوش درخشید و در همه صحنه های دیگر نیز با رسول خدا بود. در جنگ با اهل ردّه نیز حضوری فعال داشت و با منطق ایمانی خود مسلمانان را به جنگ تشویق می کرد و از آنان می خواست برای رسیدن به بهشت، از خود پایمردی و استقامت نشان دهند.

عمار ملاک حقانیّت

نه فقط یاران امام علی علیه السلام که همه مسلمانان، عمار یاسر را به خوبی می شناختند و همه از وفاداری اش به رسول خدا صلی الله علیه و آله و از محبوبیت او نزد ایشان خبر داشتند. به دلیل روایت هایی که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره عمار یاسر در یادها مانده بود، عمار برای بسیاری از مردم ملاک حقانیت بود. ابن ابی الحدید، از بزرگان علمای اهل سنت و شارح نهج البلاغه، آن گاه که از جنگ صفین یاد می کند، حضور عمار را در یک جبهه، ملاک بر حق بودن آن جبهه و باطل بودن جبهه مخالف در نگاه همه مردم می شمارد و آن گاه خود از این نکته تعجب می کند که مردم عمار یاسر را ملاک حق می دانستند، ولی از امام علی علیه السلام غافل بودند. اینها دردهایی بود که سینه کسانی چون عمار را به سختی می گداخت؛ گویی مردم نه در پی حقیقت، که در پی فتنه و هیاهو و خواهش های نفسانی خویش بودند و خوشا سعادت آنان که در پایداری بر حق سعادت واقعی را جستند.

نهیب زنی به خواص بی بصیرت و ساکتین

عمار در زمان مشکلات، می رفت سراغ خواص از محکم ها تا متزلزل ها و حتی متهمین به نفاق! حتی اصرار داشت به مغیره او هم جواب داده بود مدتی مهلت می خواهم تا این افق تیره و تار روشن شود و ماه طلوع کند آن گاه با بصیرت گام بردارم. به او جواب داد: «پناه بر خدا ای مغیره! با آنی که چشم بصیرتت روشن شده است می خواهی کور بمانی؟ و مانند کوران در گوشه ای بنشینی؟ فکری به حال خودت بردار! و ببین به چه می نگری و چه می کنی؟ اما من کسی هستم که جز در صف مقدم گامی برنخواهم داشت.

عمار، قطب اصلی جنگ

در جنگ صفین عمار از قطب‌های اصلی جنگ به حساب می آمد. او علاوه بر حملاتی که خود انجام می داد، قهرمانان را به جنگ و پیش بردن پرچم تشویق می کرد. نصربن مزاحم بعضی از موقعیت‌های هولناک عمار را به خوبی توصیف کرده است: "اسب ها برای نبرد بیرون شدند و در برابر همدیگر صف آرایی کردند و مردم به سوی همدیگر پیشروی می کردند. عمار زره ای سفید به دست داشت و می گفت: ای مردم! جان‌ها به سوی بهشت می روند. پس با اینان به گونه‌ای بجنگید که گوش‌ها نشنیده باشند و کشتگان آن قدر زیاد شدند تا جایی که مردان طناب خیمه را به دست و پای کشتگان می بستند و می کشیدند."

عمار و خلفا

در رابطه با خلافت، موضع عمار متأثر از مواضع امام علی (ع) بود و هیچ کاری را بدون مشورت و نصیحت آن حضرت انجام نمی داد و مبنای او در موضع‌گیری دو امر اساسی بود؛ یکی وصیت پیامبر به خلافت امام علی (ع) بود که در حدیث موالات و احادیث دیگر بیان شده بود و دیگر این که پیامبر اسلام به عمار درباره امام علی (ع) فرموده بود: "ای عمار! علی تو را از هدایت بر نمی گرداند و به سوی اوهام و خیالات راهنمایی نمی نماید. ای عمار! اطاعت از علی اطاعت از من است و اطاعت از من اطاعت از خداوند عزوجل است." مخالفت عمار با جانشینی خلفا پس از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله از حساس­ترین نقاط زندگی عمار است؛ اما هرگاه مصلحت اسلام اقتضا می­کرد، با توجه به رضایت علی علیه السلام مسؤولیت­هایی را می پذیرفت.

عمار در جنگ جمل

در روز جنگ جمل عمار بسیار کوشید که این نزاع را با روش‌های مسالمت آمیز خاموش نماید. از این رو بین دو صف ایستاد و گفت: "ای مردم! چقدر درباره پیامبر خود بی انصاف هستید که زنان خود را در پرده نگه داشته‌اید و زن پیامبر را به مصاف شمشیرها آورده اید." او با سخنان خود هدف‌های اصلی مخالفان را برملا ساخت. از این رو او را آماج تیرها قرار دادند. در این جا بود که عمار دید راهی برای متوقف کردن نبرد نیست. بنابراین به سوی جنگ دعوت کرد. 
وقتی عمار به عایشه نزدیک شد، عایشه در کجاوه‌ای روی شتر قرار داشت. عمار به او گفت: "چه می خواهی؟ گفت: خون عثمان. گفت: خداوند در این روز، طغیانگر و خواهان ناحق را بکشد. سپس گفت: ای مردم شما به خوبی می دانید که کدام یک از ما در کشتن عثمان دست داشتیم."

عمار و تشخیص حق و باطل

مقام معظم رهبری حفظه الله با اشاره به این نکته که آنچه در عبادت و معنویت تأثیرگذار می باشد، روح عبادت است و اگر در کسانی که به تقدس، زهد و عبادت شهرت یافته اند، روح عبادت نباشد، جبهة حق را از باطل تشخیص نداده و غالباً گمراه می شوند، همانند برخی از خوارج که آنچنان به عبادت شهرت یافته بودند که اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام را تحت تأثیر قرار می دادند؛ اما در جنگ جمل در صف دشمنان حضرت قرار گرفتند. ایشان به شخصیت عمار یاسر اشاره کرده و می فرمایند.:"عظمت امثال عمار یاسر به همین است. عظمت آن اصحاب خاص امیرالمؤمنین علیه السلام در همین است که در هیچ شرایطى دچار اشتباه نشدند و جبهه را گم نکردند. من در موارد متعددی در جنگ صفین این عظمت را دیده ام؛ البته مخصوص جنگ صفین هم نیست. در بسیارى از آنجاهایى که براى جمعى از مؤمنین، نکته اى مورد اشتباه قرار مى گرفت، آن کسى که مى آمد و با بصیرت نافذ و با بیان روشنگر خود، شبهه را از ذهن آنها برطرف مى کرد، عمار یاسر بود. انسان در قضایاى متعدد امیرالمؤمنین علیه السلام از جمله در صفین نشان وجود این مردِ روشنگرِ عظیم القدر را مى بیند.

بصیرت زایی عمار

امام خامنه ای حفظه الله در مورد روشنگری و بصیرت زایی عمار می فرمایند:"یکى از کارهاى مهم نخبگان و خواص، تبیین است؛ حقائق را بدون تعصب روشن کنند؛ بدون حاکمیت تعلقات جناحى و گروهى. در جنگ صفین یکى از کارهاى مهم جناب عمار یاسر تبیین حقیقت بود؛ چون آن جناح مقابل که جناح معاویه بود، تبلیغات گوناگونى داشتند. همینى که حالا امروز به آن جنگ روانى مى گویند. یکجا مى دید اختلاف پیدا شده، یک عده اى دچار تردید شدند، بگو مگو توى آنهاست، خودش را به سرعت آنجا مى رساند و برایشان حرف مى زد، صحبت مى کرد، تبیین مى کرد؛ این گره ها را باز مى کرد.نقش نخبگان و خواص هم این است که این بصیرت را نه فقط در خودشان، در دیگران به وجود بیاورند.خداى متعال، این مرد را از زمان پیامبر صلی الله علیه و آله براى زمان امیر علیه السلام ذخیره کرد، تا در این مدت به روشنگرى و بیان حقایق بپردازد".

وظیفه شناسی عمار

گاهی برخی افراد با وجود آگاهی و بصیرتی که نسبت به مسائل وجود دارد، سکوت اختیار کرده و به دفاع از حق قیام نمی کنند و چه بسا افراد بسیاری باشند که با کلام و سخن ایشان به یاری حق به پا خیزند؛ اما متأسفانه خود سنگ بی طرفی را به سینه زده و اعلام موضع نمی کنند. خطر این گونه افراد به مراتب از افرادی که اصطلاحاً ساز مخالف زده و علناً مخالفت خود را به رخ دیگران می کشند، بیشتر است؛ اما عمار یاسر از جمله افراد آگاهی بود که آگاهی خود را برای دیگران بازگو و به دفاع از حق قیام می کرد.

عمار و تثبیت مفهوم بصیرت

مقام معظم رهبری حفظه الله می فرمایند: «تاریخ جنگ صفین را که انسان مى خواند، دلش مى لرزد. در این صف عظیمى که امیرالمؤمنین علیه السلام به عنوان لشکریان راه انداخته بود و تا آن منطقة حساس- در شامات - در مقابل معاویه قرار گرفته بود، تزلزل اتفاق مى افتاد. بارها این اتفاق افتاد. یکى از حرف‌هاى او در این سخنرانى این بود که گفت: این پرچمى که شما در جبهة مقابل مى بینید، این پرچم را من در روز احد و بدر در مقابل رسول خدا صلی الله علیه و آله - پرچم بنى امیه  دیدم. زیر این پرچم، همان کسانى آن روز ایستاده بودند که امروز هم ایستاده اند؛ معاویه و عمرو عاص. در جنگ احد هم معاویه، هم عمرو عاص و دیگر سران بنى امیه در مقابل پیغمبر صلی الله علیه و آله قرار داشتند؛ پرچم هم پرچم بنى امیه بود. گفت: این‌هایى که شما مى بینید، در زیر این پرچم آن طرف ایستاده اند.

عمار هنوز هم ناشناخته است

امام خامنه ای می فرمایند:"به نظر من، عمار هنوز هم ناشناخته است الهى است. من در زندگى امیر المؤمنین علیه السلام که نگاه می کردم، دیدم هیچ کس مثل عمار یاسر نیست؛ یعنى از صحابة رسول اللّه صلی الله علیه و آله، هیچ کس نقش عمار یاسر را در طول این مدت نداشت. آنان زنده نماندند؛ ولى ایشان حیات با برکتش ادامه پیدا کرد. هر وقت براى امیرالمؤمنین علیه السلام یک مشکل ذهنى در مورد اصحاب پیش آمد؛ یعنى در یک گوشه شبهه اى پیدا شد، زبان این مرد، مثل سیف قاطع جلو رفت و قضیه را حل کرد. در جنگ صفین ما از آن طرف عمار را داریم که جناب عمار یاسر دائم مشغول سخنرانى است؛ این طرف لشکر، آن طرف لشکر، با گروه هاى مختلف؛ چون آنجا واقعاً فتنه بود. دو گروه مسلمان در مقابل هم قرار گرفتند. فتنه عظیمى بود. یک عده اى مشتبه بودند. عمار دائم مشغول روشنگرى بود. این طرف مى رفت، آن طرف مى رفت، براى گروه هاى مختلف سخنرانى مى کرد.

در پایان ذکر این نکته حائز اهمیت است که مقام معظم رهبری با شاخص قرار دادن این شخصیت عظیم بر آن بودند تا نقش خواص، بویژه طلاب، دانشجویان را که به گفته ایشان افسران جنگ نرم هستند؛ در فتنه ها، در جاهایی که تشخیص برای همه و عموم مردم سخت است، بیان کنند و اهمیت حضور آنها در صحنه برای شبهه زدایی و غبارروبی را برای همه مشخص نمایند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۵ ، ۱۵:۱۰
مسعود دستان


در این اثر مولف با تفکر غالب تاریخی، جغرافیایی وسیاسی  به  مساله "تشیع" و" مرجعیت شیعی" در ایران و عراق  از زمان پیدایش تا عصر حاضر میپردازد.  ابتداء به امر تمامی توجه نویسنده  معطوف به عراق است ودلیلش هم چیزی نسیت جز اینکه سر آغاز پیدایش و ترویج تشیع و طبعا مرجعیت که اصلی تفکیک ناپذیر از آن است  ابتدا از حوزه جغرافیایی عراق  و مشخصا کوفه آغاز میشود وسپس در ایران به عنوان اصلی ترین پذیرنده تشیع   ، طی فراز وفرود های فراوان تاریخی ،  به بالندگی  بی نظیری در حوزه فکر واندیشه  منتهی میشود.
  در این اثر در رابطه با بالندگی ،  ترویج  و صدور جهانی  تشیع و اصل مرجعیت محوری شیعه ، ایران و عراق مهمترین نقش تاریخی را بر عهده دارند و  نقش بسزای پیدایش و سقوط سلسله های پادشاهی و حاکمیتی در این دو کشور و همچنین روابط دوستانه یا خصمانه آنها با یدیگر ،  مسائل جمعیتی و زاد ولد  ، تاثیر مبلغان مذهبی شیعی و غیر شیعی بر جمعیت ها ، تاثیرات تقابل و رویارویی قبایل ، عشایر و جمعیت های بومی شیعی و غیر شیعی با یکدیگر و مواردی از این دست مورد کاوش و برسی قرار میگیرند  و همانطور که گفته شد نگاه غالب " تاریخی، جغرافیایی وسیاسی" نویسنده  در تحلیل و برسی موضوع ،  میتواند از ویژگی های متمایز کننده ی این اثر باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۱۲
مسعود دستان

بیماری جهل و کج‎فهمی از متون دینی و ناتوانی در تحلیل حوادث سیاسی ‌ـ مذهبی در حکومت امیرمؤمنانعلیه السلام، تنها در کوفه و عراق محصور نمی‏شد؛ مردم بسیاری از سرزمین‏های مفتوحه گرفتار این بلا بودند. خوارج تنها یک جریان کوچک از آن جریان عظیم متحجران عصر علیعلیه السلام به حساب می‏آمدند که به دلیل به هم آمیختن تحجّر و تعصب، تأثیر زیان‌بارشان به صورت فزاینده‏ تر ظاهر گردید. و گرنه در سایر مناطق، مصادیق ضعف در تحلیل و کوته ‏نظری در تشخیص حق و باطل به وفور مشاهده می‏شد و همین امر رمز پیروزی ظاهری معاویه و عمروبن عاص و اشعث‏ بن‏ قیس و ابوموسی اشعری گردید.

اگر این نارسایی به خوارج محدود می‏شد و سایران بیدار و هوشیار بودند، حضرت می‏توانست با سرکوب آنها به ساماندهی امور حکومت بپردازد؛ ولی به دلیل شیوع این بیماری در بصره و شام و مصر و سایر مناطق، علی‏علیه السلام از نخستین روزهای حکومتش با فتنه ‏های بزرگی مواجه شد که تمام فرصت‏های کاری را از دستش ربود.

یکی از مهم‌ترین فتنه‏ها و شاید مادر سایر فتنه‏ های عصر حکومت علی‏علیه السلام، فتنه قتل عثمان بود. عثمان در نیمه دوم خلافت خود بسیار بد عمل کرد؛ به طوری که مردم از ظلم و ستم و تبعیض و فساد در میان کارگزاران و دستگاه اداری خلیفه به تنگ آمدند و از شهرهای مختلف به مدینه آمدند و با اصرار از عثمان خواستند کارگزاران نالایق خویش را عزل کند و به نابسامانی‏های موجود سامان دهد؛ ولی عثمان سخت تحت تأثیر امویان قرار داشت. امویان کارها را قبضه کرده بودند و یکی از اهدافشان ناراضی کردن مردم از نظام بود. از سوی دیگر عثمان به دلیل نسبت فامیلی با امویان، گرایش شدیدی به آنها داشت و اراده خودش را از دست داده بود؛ از این رو هر قدر شورشیان تلاش کردند ثمر نبخشید. در این میان چندین بار امیرمؤمنانعلیه السلام را واسطه قرار دادند و حضرت به عنوان میانجی وارد عمل شد و با اصرار از عثمان خواست کارها را سامان دهد؛ ولی نتیجه نداد. عاقبت شورشیان به خانه عثمان هجوم آوردند و علیرغم مخالفت علیعلیه السلام، عثمان را کشتند؛ و این جریان به فتنه‏ای بزرگ در جامعه اسلامی مبدل شد که آثارش در دهه‏ های بعد باقی ماند.[1]

در فتنه قتل عثمان، جناح‏های حق و باطل و چهره های ارزشی و فرصت ‏طلب، هر یک به نوعی شرکت داشتند. امیرمؤمنانعلیه السلام با تحت فشار قرار دادن و اصلاح امور خلافت موافق بود، ولی با کشتن عثمان موافق نبود؛ زیرا خوب می‏دانست قشر متحجّر جامعه قدرت تحلیل کشتن خلیفه را ندارند و سیاستمداران مکاری چون معاویه از آن به عنوان بهانه برای ایجاد تفرقه و دو دستگی در میان امت و زمینه‏سازی حاکمیت خویش استفاده می‏کنند، که اتفاقاً همین طور هم شد. از این رو آن حضرت و فرزندانش هوشیارانه از محل فتنه فاصله گرفتند؛ ولی برخی از یاران نزدیک آن بزرگوار مثل محمد‏بن‏أبی‏بکر این کار را نکرده، همراه مهاجمان وارد خانة عثمان شدند و همین امر بهانة خوبی به دست منافقان و فرصت‏طلبان داد که بگویند امیرمؤمنانعلیه السلام در قتل عثمان دخالت داشته است.[2]

در این میان طلحه و زبیر و عایشه و شخص معاویه از مهم‌ترین کسانی بودند که هر یک با انگیزه‏ای خاص خواهان کشته شدن خلیفه بودند و حتی برخی از آنها مردم جاهل را به قتل عثمان تحریک می‏کردند و چاره‏ کار را در کشتن خلیفه می‏شمردند.

عایشه به دنبال این بود که بعد از عثمان خلافت را به طلحه بسپارد.[3] طلحه و زبیر نیز هر یک به قدرت رسیدن خود را تعقیب می‏کردند؛ ولی چون راه مشترک قدرت یافتنشان برکناری عثمان بود، در شورش حضور داشتند و شورشیان را تحریک می‏کردند.

معاویه بر این باور بود که قدرت بی‏رقیب او در شام و قدرت پسرعموها و بستگانش در کوفه و بصره و مدینه، بستر مناسبی را برای سلطه امویان فراهم آورده است و چه کسی در میان امویان از او لایق‏تر و سزاوارتر برای گرفتن قدرت است؟! از این رو هر چه عثمان از او کمک خواست تا نیروهایش را از شام برای سرکوبی شورشیان به مدینه گسیل دارد، نپذیرفت. در ظاهر با عثمان همدردی کرد؛ حتی تا مدینه برای کسب تکلیف نزد عثمان رفت و وعدة فرستادن نیرو به او داد؛ ولی در عمل همکاری نمی‏کرد. در همان ایام یک لشکر دوازده هزار نفری در شام ترتیب داد؛ ولی کمی بیرون سرزمین شام آنها را متوقف کرد و مترصد فرصت ماند تا انقلابیون، عثمان را بکشند. آنگاه او برای سرکوب آنها و به ‌دست گرفتن قدرت وارد مدینه شود. اتفاقاً عثمان به این حیله معاویه پی برده بود. از این رو وقتی معاویه وعدة گسیل نیرو به او داد، گفت: «لا والله، و لکنّک أردتَ أن أقتل فتقول: أنا ولیّ الثار؛[4] قسم به خدا! چنین نیست که می‏گویی؛ تو می‏خواهی من کشته شوم و بگویی من صاحب خون (عثمان) هستم».

به هر حال عثمان کشته شد و علیعلیه السلام به حکومت رسید. به دنبال پخش این خبر، فوراً عایشه و معاویه و طلحه و زبیر که از نیل به اهداف خویش ناکام مانده بودند، کشتن عثمان را به گردن علیعلیه السلام انداختند و شعار «یالثارات عثمان» و انتقام خون خلیفه مظلوم را سردادند. آنها خیل عظیمی از مردم فاقد بصیرت و مبتلا به تحجر و خشک‏مغزی را به دنبال خویش کشاندند و خونشان را به بهانه گرفتن انتقام خون خلیفه‏ای که خود ریخته بودند، به هدر دادند و نیمی از عمر خلافت امیرمؤمنانعلیه السلام را صرف درگیری با خودشان کردند.

گفتیم متحجران آلت دست منافقان مکار و استعمارگران حرفه‏ای هستند؛ اما این امر بدون بهانه محقق نمی‏شود. درست است که انسان‏های جامدالفکر به علت بی‏اطلاعی یا ناتوانی در تجزیه و تحلیل تحولات اجتماعی دچار سردرگمی و گمراهی می‏شوند، اما تا تحول پیچیده و یا بحران ذی وجوهی رخ ندهد که تمییز حق و باطل در آن دشوار شود، آنها بهانه‏ای برای ایجاد شبهه و انحراف نمی‏یابند.

بنابراین یکی از ترفند‏های منافقان، شعله‏ور کردن آتش فتنه‏ ها و بهره‏گیری از آنها از طریق ایجاد شبهات گمراه‏ کننده و بحران‏های فکری و توطئه‏ های اجتماعی است، تا از این رهگذر ذهن‏های بی‏خبر و بسته و به خواب‎رفته را در برابر جبهه حق قرار دهند، آنگاه پشت پرده به نیات پلید خویش جامه عمل بپوشانند



[1] . برای اطلاع از چگونگی شورش و قتل عثمان و مواضع امیر مؤمنان (ع)‌ بنگرید به : انساب الاشراف ،‌ مکتبه المثنی ، ج 5 ، ص60-68 و تاریخ الیعقوبی ، ج 2، ص 175-176 و مروج الذهب ، ج 2، ص 352- 353

[2]. بنگرید به: نگارنده، حیات فردی و اجتماعی محمد بن‏ابی‏بکر، ص 37 ـ 29.

[3]. بنگرید به: شیخ مفید، همان، ص 162 و 163.

[4]. بنگرید به: محمد یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 175.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۵ ، ۱۹:۲۳
مسعود دستان

در سفرنامه‌های خارجیان که در کسوت بازرگان، مبلغ و دیپلمات به ایران سفر کرده‌اند، خاطراتی به نگارش درآمده که از میان این آثار می‌توان برخی رسوم ایرانی را به ویژه در سده‌های گذشته پیدا کرد. رسومی که نویسندگان ایرانی کمتر به آن توجه داشته‌اند و از طرفی نوع نگاه این سفرنامه‌نویسان به آداب و سنت‌های ایرانی به دلیل ناآشنایی با جزئیات و فلسفه برگزاری آنها از اشتباهاتی در روایت برخوردار است. با وجود این از جمله آداب و رسومی که سفرنامه‌نویسان از آن حکایت کردند، آداب ماه رمضان در شهرهای ایران است.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۱۸
مسعود دستان



«سفرنامه عضدالملک به عتبات»، کتابى است به زبان فارسى نوشته علیرضا عضدالملک که به شرح سفر مولف به عتبات عالیات مى‏پردازد. انگیزه وى از نگارش این سفرنامه امتثال امر ناصرالدین شاه بوده است. نگارش این سفرنامه از دوازدهم ذیقعده‏1283ق. آغاز و در روز نهم جمادى‏الاولى‏1284ق. پایان پذیرفته است .کتاب؛ مشتمل بر پیش‏گفتارى به قلم مصحح، مقدمه‏اى از مولف و شش فصل است.مطالب هر فصل بر اساس روزهاى ماه‏هاى قمرى تنظیم گردیده است. در میان سفرنامه های قاجار ، سفرنامه حاضر از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این سفرنامه در 238 صفحه شرح ماموریت مذهبی عضدالملک قاجار به عتبات عالیات است. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۳۷
مسعود دستان

نویسنده : سید مرتضی حسینی شاه ترابی 


در نگاه سیاحان اروپایی، آستان مقدس حضرت معصومه(س) چشمنوازترین بنای قم بود.

این بنا شامل مدفن خواهر امام رضا(ع) و مقابر شاه صفی اول و شاه عباس دوم بود که در دوسوی مزار حضرت معصومه(س) واقع شده بودند. این بارگاه تا عصر شاه سلیمان صفوی سه بار تجدید بنا و تعمیر شد. تزئینات زیبای هنر ایرانی صفوی در بنا و ابزارآلات این بارگاه بیش از هرچیز توجه مخاطب را به خود جلب می کرد. این آستان در اواخر صفویه دارای تشکیلات و بودجه ویژه ای بود که نشان از اهمیت آستان مذکور در بین سایر بقاع متبرکه است.

واژگان کلیدی:حضرت معصومه(س)، قم، تاریخ اسلام، صفویه، سیاحان اروپایی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۴ ، ۱۳:۱۰
مسعود دستان


 عزاداری امام حسین علیه السلام درنگاه مستشرقان در دوره صفویه


بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : عزاداری امام حسین علیه السلام درنگاه مستشرقان در دوره صفویه

چکیده :

یکی از ویژگی های مهم عصر صفوی ورود مستشرقان غربی به ایران می باشد که با اهداف متفاوت سیاسی ، تجاری و یا نظامی قدم این خاک گذاشته اند . ما حصل این سفرها ، آثاری است که به صورت  سفرنامه طبقه بندی می گردد و گویای زوایای مختلف زندگی ایرانیان عصر صفویه می باشد ، توجه به آداب و رسوم مذهبی مردم به خصوص عزاداری ایام محرم و صفر از مواردی که در این آثار بعضا با تفصیل بسیار بیان شده است .

در این مقاله بر آنیم که نگاه هفت مستشرق غربی را بر مراسم سوگواری امام حسین علیه السلام و در پنج موضوع مورد بررسی قرار دهیم . اهمیت دهه اول محرم ، گونه های عزاداری ، حضور زنان در عزاداری ، وضع ظاهری عزادارن ، احسان و اطعام موضوعاتی است که در این مقاله بدان می پردازیم .

کلید واژه : امام حسین علیه السلام  - عزاداری – مستشرقان – صفویه-ایران –شیعیان 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۴ ، ۲۱:۳۶
مسعود دستان

خبرگزاری فارس: نیم‌نگاهی به ساخت حرم مطهر رضوی از ابتدا تاکنون / سفر تاریخی امام رضا(ع) مرو را به خطه خورشید تبدیل کرد

با وجود اینکه این روزها حرم مطهر رضوی آنقدر بزرگ و باعظمت ساخته شده است که می‌تواند سالانه 27 میلیون زائر را به خود جذب کند اما شاید بهتر باشد در این یادداشت تاریخی به بررسی چگونگی ساخت حرم مطهر رضوی نیز اشاره‌ای شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۳۶
مسعود دستان
Image result for ‫سعد بن مالک اشعری‬‎

اقوام یمنی خدمات بسیار بالایی را به اعتلای فرهنگ شیعی در ایران انجام داده‌اند که در این یادداشت تنها به بیان بخشی از خدمات بسنده کرده‌ایم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۲۳
مسعود دستان