نوشتـهـجات

یادداشت های مسعود دستان

نوشتـهـجات

یادداشت های مسعود دستان

نوشتـهـجات

به توکل نام اعظمت ...

دانشجوی ارشد رشته تاریخ تشیع

شماره تماس و تلگرام : 09361290313

ایمیل : masoddastan@gmail.com

در حال نوشتن پایان نامه با موضوع نقش ایرانیان در عمران و بازسازی عتبات عالیات عراق

آماده تبادل علمی باعزیزان هم رشته ای هستم ...

نویسندگان

علی از زبان علی

يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۱۴ ب.ظ

چه نیک سروده است:

 ها علی بشر کیف بشر        ربه فیه تجلی و ظهر

بدان ! که علی (ع) بشر است اما چگونه بشری ؟ بشری که خدای در او تجلی و ظهور پیدا کرده است. امیر مومنان علی (ع) آینه صفات حق تعالی و منشاء فضائل و مناقب بی پایان است. همانطور که نمی توان آب دریا را با نوشیدن تمام کرد ولی به قدر تشنگی می توان از آن چشید، فضائل و مناقب علی (ع) را نیز نمی توان برشمرد. اما به اندازه ای که معرفت به گوشه ای از مقامات امیر مومنان(ع) پی ببریم نیکواست برخی از فضائل ایشان را از زبان خودشان شنیده و معرفت پیدا نماییم. روایت است :

در روز بیستم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجرت که آثار ارتحال بر آن حضرت ظاهر شد در اثر ضربت شمشیر زهرآلود ابن ملجم که بر فرق سر مبارکش وارد آورده بود، به فرزندش امام حسن (ع) فرمود : شیعیانی که بر در خانه اجتماع نموده اند اجازه دهید بیایند مرا ببینند، وقتی آمدند اطراف بستر را گرفتند و آهسته به حال آن حضرت گریه می نمودند.

حضرت با کمال ضعف فرمودند : سلونی قبل ان تفقدونی ولکن خففوا مسائلکم.

«سوال کنید از من هرچه می خواهید قبل از آن که مرا نیابید ولکن سوال های خود را سبک و مختصر کنید».

اصحاب هریک سوالی می نمودند و جواب هایی می شنیدند. از جمله سوال کنندگان صعصه بن صوحان بود که از رجال بزرگ شیعه و از خطبای معروف کوفه و از راویان عظیم الشان است، که علاوه بر علمای شیعه، علماء اهل سنت حتی صاحبان صحاح، روایت های او را از علی (ع) و ابن عباس نقل نموده اند.

صعصعه؛ که مورد توثیق همه است و مردی عالم و فاضل که از اصحاب علی (ع) بوده به حضرت عرض کرد : مرا خبر دهید شما افضل هستید یا آدم ابوالبشر(ع)؟

حضرت فرمودند : تزکیه المرء لنفسه قبیح قبیح است که مرد از خود تعریف و تزکیه نماید ولکن از باب «و اما بنعمه ربک فحدث»(1) و اما نعمت پروردگارت را باز گو -  می گویم :

 من از آدم(ع) افضل هستم.

عرض کرد : به چه دلیل از آدم افضل هستید؟

حضرت، بیاناتی فرمود که خلاصه اش این است که برای آدم (ع) همه قسم وسایل رحمت و راحت و نعمت در بهشت فراهم بود، فقط از خوردن گندم منع گردید و او راضی نشد و از آن، خورد و از بهشت و جوار رحمت حق خارج شد. ولی خداوند مرا از خوردن گندم منع ننمود من به میل و اراده خود چون دنیا را قابل توجه نمی دانستم از گندم نخوردم.

کنایه از آن که کرامت و فضیلت شخص در نزد خدا به زهد ، ورع و تقوی است هر کس اعراض او از دنیا و متاع دنیا بیشتر است، قطعا قرب و منزلت او در نزد خدا بیشتر و منتهای زهد این است که از حلال غیر منهی اجتناب نماید.

عرض کرد : شما افضل هستید یا نوح (ع)؟

فرمود :

 من از نوح(ع)، افضل هستم.

عرض کرد : چرا از نوح(ع) افضل هستید؟

فرمود : نوح قوم خود را به سوی خدا دعوت کرد، آن ها اطاعت نکردند به علاوه اذیت و آزار بسیار به آن بزرگوار نمودند تا درباره ی آنها نفرین کرد، «رب لا تذر علی الارض من الکافرین دیارا»(2) پروردگارا ! از این کافرین دیاری بر روی زمین باقی مگذار  اما من بعد از خاتم الانبیاء (ص) با آن همه صدمات و اذیت های بسیار فراوانی که از این امت دیدم ابداً درباره آنها نفرین نکردم و کاملا صبر نمودم (چنانچه در ضمن خطبه معروف شقشقیه فرمود «صبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجی»(3)

صبر نمودم در حالی که در چشم من خاشاک و در گلویم استخوان بود. کنایه از این که نزدیکترین مردم به خدا کسی است که صبرش بر بلا بیشتر باشد.

عرض کرد : شما افضل هستید یا ابراهیم(ع) ؟ فرمود :


من از ابراهیم(ع) افضل هستم.

ابراهیم(ع) عرض کرد : «رب ارنی کیف تحیی الموتی قال : اولم تومن قال بلی ولکن لیطمئن قلبی»(4) بار پروردگار به من بنما چگونه مردگان را زنده خواهی کرد، خدا وند فرمود باور نداری گفت : آری باور دارم اما می خواهم با مشاهده آن دلم آرام گیرد 

 ولی ایمان من به جایی رسیده که گفتم : «لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا» اگر پرده ها بالا رود و کشف حجب گردد یقین من زیاد نخواهد شد.

کنایه از آن که علو درجه ی شخص به مقام یقین او می باشد که واجد مقام حق الیقین شود.

عرض کرد : شما افضل هستید یا موسی (ع)؟ فرمود :


من از موسی (ع) افضل هستم.

عرض کرد : به چه دلیل شما افضل از موسی هستید؟

فرمود : وقتی خداوند موسی را مامور به دعوت فرعون کرد که او به مصر برود، عرض کرد : «قال رب انی قتلت منهم نفسا فاخاف ان یقتلون. و اخی هارون هو افصح منی لسانا فارسله معی ردا یصدقنی اخاف ان یکذبون»(5)

موسی گفت : خدایا! من از فرعونیان یک نفر را کشته ام و می ترسم که (به خون خواهی و کینه ی دیرینه) مرا به قتل برسانند، برادرم هارون را که ناطقه اش فصیح تر از من است با من شریک در کار رسالت فرما، تا مرا تصدیق کند که می ترسم این فرعونیان رسالتم را تکذیب کنند.

اما من وقتی رسول اکرم (ص) از جانب خدا مامورم کرد که بروم در مکه معظمه بالای بام کعبه آیات اول سوره ی برائت را بر کفار قریش قرائت نمایم، با آن که کمتر کسی از مشرکین بود که برادر یا پدر یا عمو یا یکی از خویشانش به دست من کشته نشده باشند مع ذلک ابدا نترسیدم، اطاعت نموده تنها رفتم ماموریت خود را انجام دادم آیات سوره ی برائت را بر آنها خواندم و مراجعت نمودم.

کنایه از آن که فضیلت شخص با توکل به خداست هرکس توکلش بیشتر است فضیلتش بالاتر می باشد موسی (ع) به برادرش اتکا و اعتماد نمود ولی امیرالمومنین (ع) با توکل کامل به خدا و اعتماد به کرم و لطف ذات ذوالجلال حق نمود. 

عرض کرد : شما افضل هستید یا عیسی (ع) ؟ فرمود :


 من از عیسی (ع) افضل هستم.

عرض کرد : چرا شما برتر هستید؟

فرمود : پس از آن که مریم (س) به واسطه ی دمیدن جبرئیل در گریبان او، به قدرت خدا حامله شد همین که موقع وضع حمل رسید وحی شد به مریم که :

اخرجی عن البیت فان هذه بیت العباده لا بیت الولاده

از خانه بیت المقدس بیرون شو، زیرا که این خانه محل عبادت است، نه زایشگاه و محل ولادت، لذا مریم (س) از بیت المقدس بیرون رفت در میان صحرا، پای نخل خشکیده عیسی (ع) را به دنیا آورد.

اما من وقتی مادرم فاطمه بنت اسد (س) را درد زاییدن گرفت  در حالتی که روبروی رکن یمانی در مسجدالحرام ایستاده بود، به مستجار کعبه متمسک گردیده و عرض کرد : الهی به حق این خانه و به حق آن کسی که این خانه را بنا کرد، درد زاییدن را بر من آسان گردان. همان ساعت دیوار خانه از محل مستجارشکافته شد، و مادرم فاطمه را با ندای غیبی، دعوت به داخل خانه نمودند که : «یا فاطمه ادخلی البیت»

مادرم فاطمه (س)، وارد شد و من در همان خانه کعبه به دنیا آمدم.

این قضیه اشاره دارد به آنکه مرتبه اول شرف مرد به حسب و نصب طاهریت مولد است هرکه روح و نفس و جسد او پاکیزه باشد او افضل است.

از این امر پروردگار به فاطمه بنت اسد (س) در دخول به کعبه معظمه و نهی از مریم (س) از وضع حمل در بیت المقدس، با توجه به شرافت مکه معظمه، بر بیت المقدس شرافت فاطمه (س) بر مریم و شرافت علی (ع) بر عیسی (ع) معلوم می شود).(6)

 

پی نوشته ها :

  1. سوره مبارکه ضحی آیه 11
  2. سوره مبارکه نوح آیه 26
  3. نهج البلاغه  خطبه شقشقیه
  4. سوره مبارکه بقره آیه 260
  5. سوره مبارکه قصص آیه 33  34
  6. شبهای پیشاورد ص473
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۴/۱۸
مسعود دستان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی